Back to stories list
تَنبیه
Punishment
@تنبیه
Adelheid Marie Bwire
Melany Pietersen
Marzieh Mohammadian Haghighi
Nasim Peikazadi
یِک روز مادَرم مِقدارِزیادی میوِه خَرید.
One day, mama got a lot of fruit.
jek ɾuːz @مادرم @مقدارزیادی miːve @خرید
ما پُرسیدیم “کِی میتَوانیم چَند تا میوه بُخوریم؟” مادَرَم دَر جَواب گُفت: “اِمشَب میوِه خواهیم خورد.”
“When can we have some fruit?” we ask.
“We will have the fruit tonight,” says mama.
mɒː @پرسیدیم kej @میتوانیم t͡ʃænd tɒː miːve @بخوریم @مادرم dæɾ d͡ʒævɒːb @گفت emʃæb miːve xɒːhiːm @خورد
بَرادَرَم رَحیم پُرخور اَست. او اَز هَمه یِ میوِه ها چِشید. وَ مِقدارِزیادی اَزمیوه ها را خورد.
My brother Rahim is greedy. He tastes all the fruit. He eats a lot of it.
@برادرم @رحیم @پرخور æst uː æz hæme @ی miːve hɒː @چشید væ @مقدارزیادی @ازمیوه hɒː @را @خورد
بَرادَرِ کوچَکَم فَریاد زَد: “بِبینید رَحیم چِه کاری کَردِه! مَن هَم گُفتَم رَحیم سَرکِش وَ خودخواه اَست.”
“Look at what Rahim did!” shouts my little brother.
“Rahim is naughty and selfish,” I say.
bæɾɒːdæɾ @کوچکم fæɾjɒːd @زد @ببینید @رحیم t͡ʃe @کاری @کرده mæn hæm @گفتم @رحیم sæɾkeʃ væ @خودخواه æst
مادَر اَز دَستِ رَحیم عَصَبانی شُد.
Mother is angry with Rahim.
mɒːdæɾ æz dæst @رحیم æsæbɒːniː @شد
ما هَم اَز دَستَش عَصَبانی شُدیم. وَلی رَحیم اَصلا مُتِاسِف نَشُد.
We are also angry with Rahim. But Rahim is not sorry.
mɒː hæm æz @دستش æsæbɒːniː @شدیم vɒːliː @رحیم @اصلا @متاسف @نشد
بَرادَرِ کوچَک پُرسید: “نِمیخواهی رَحیم را تَنبیه کُنی؟”
“Aren’t you going to punish Rahim?” asks little brother.
bæɾɒːdæɾ kuːt͡ʃek @پرسید @نمیخواهی @رحیم @را @تنبیه @کنی
مادَر بِه رحیم تَذَکُر داد، “بِه زودی اَز این کارَت پَشیمان خواهی شُد”.
“Rahim, soon you will be sorry,” warns mama.
mɒːdæɾ beh @رحیم tæzækkoɾ dɒːd
beh @زودی æz iːn @کارت @پشیمان xɒːhiː @شد
رَحیم داشت اِحساسِ مَریضی میکَرد.
Rahim starts to feel sick.
@رحیم @داشت ehsɒːs @مریضی @میکرد
رَحیم آرام زِمزِمِه میکَرد. “شِکَمَم خِیلی پیچ میخورَد.”
“My tummy is so sore,” whispers Rahim.
@رحیم ɒːɾɒːm zemzeme @میکرد @شکمم xejliː piːt͡ʃ @میخورد
!مادَر میدانِست کِه این اِتِفاق خواهَد اُفتاد. میوه ها رَحیم را تَنبیه کَردَند
Mama knew this would happen. The fruit is punishing Rahim!
mɒːdæɾ @میدانست kæh iːn @اتفاق xɒːhæd @افتاد miːve hɒː @رحیم @را @تنبیه @کردند
دَر آخَر رَحیم اَز ما عُذرخواهی کَرد. وَ این قول را داد: “مَن دیگر هیچوَقت اینقَدر پُرخوری نَخواهَم کَرد.” وَ ما هَم حَرفَش را باوَر کَردیم.
Later, Rahim says sorry to us. “I will never be so greedy again,” he promises.
And we all believe him.
dæɾ ɒːxæɾ @رحیم æz mɒː ozɾxɒːhiː koɾd væ iːn ɢol @را dɒːd mæn diːɡæɾ @هیچوقت @اینقدر @پرخوری @نخواهم koɾd væ mɒː hæm @حرفش @را bɒːvæɾ @کردیم
Written by: Adelheid Marie Bwire
Illustrated by: Melany Pietersen
Translated by: Marzieh Mohammadian Haghighi
Read by: Nasim Peikazadi