روزی روزگاری کروکودیلی بود که خیلی گرسنه بود.
او خیلی آهسته و آرام و بی سر و صدا به دنبال غذا میگشت. وسپس....
پااووو! کروکودیل حمله میکند ویک طعمه را شکار میکند.
بعد از آن او دیگر گرسنه نیست و خوشحال است.
تا وقتی که او دوباره گرسنه شود.
This story is brought to you by the Global African Storybook Project, an effort to translate the stories of the African Storybook Project into all the languages of the world.
You can view the original story on the ASP website here